خاطره


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دلم خوش نیست غمگینم کسی شاید نمیفهمد کسی شاید نمیداند کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی عجب احساس زیبایی تو هم شاید نمیدانی … . … سلام . من رهاهستم .16سالمه دوم دبیرستانم ورشته تجربی . اینجاخاطراتمومینویسم لطفااگه جنبه ندارین برین بیرون. البته بازدیدکننده های وب من اصلااینجوری نیستن دوستای خیلی خوبی دارم که مرتباپی گیرخاطراتم هستن وبه من کمک میکنن میدونم شماهم اینجوری نیستی وازخاطراتم استفاده نمیکنی . درحال حاضرعاشق نیستم .ولی یه زمانی بودم . اونقدرعاشق وبااحساس بودم که تمام احساسموباورموکسی که دوسش داشتم بادروغاش وبازی کرد ن بااحساس من وهزارتادختردیگه سوزوندوازبین برد.والان به بدترین نحوداره جزای کارشومیبینه ... درسته که اون باعث شده بی احساس ترین ودل سنگ ترین دخترروی زمین شم. ولی میبخشمش وحلالش میکنم.زندگی خیلی بهم تواین سن کم تجربه وسختی داده ...شایدازخیلی دوستام بیشترتجربه دارم.رسماتوبعضی مسال تنهام وخودم همه کاراموانجام میدم ..این برام سخته . اره من تنهام وتنهایی سخته .دوست دارم کسیوداشته باشم تاتوبغلش گریه کنم ولی کسی نیست.. خدایامیشه بیای پایین؟؟؟

عشق پاک یعنی چی؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ღعشق پاک ღ و آدرس eshghpak.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 512
:: کل نظرات : 468

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 4
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 272
:: باردید دیروز : 73
:: بازدید هفته : 378
:: بازدید ماه : 809
:: بازدید سال : 40900
:: بازدید کلی : 140955

RSS

Powered By
loxblog.Com

کـاش گنـاهے کنمْــ ڪِـﮧ مـجـازاتـش تبعیـد بـﮧ قلـب تـو بـاشد

خاطره
دو شنبه 9 بهمن 1391 ساعت 13:32 | بازدید : 923 | نوشته ‌شده به دست رَهــ‗__‗ــا | ( نظرات )

 خدایاچه حس___ بدی دارم امروز....

فروغ بهم گفت که ب ازوقتی باباش فوت کرده یه جوری شده 

اصلانمیخوادخدمتشوادامه بده هرچی بهش میگن برونمیره 

اگه هم میره ،دوروزمیره بعدبرمیگرده 

آخییی قربونش برم الهی کاش منم پیشش بودموباهاش حرف میزدم 

اصلانمیذاشتم احساس ناراحتی کنه نمی ذاشتم خدمتشوول کنه نمیذاشتم بغضش بگیره 

خیلی ناراحته کاش رابطمون نزدیک بودوازحرف زدن باهم خجالت نمیکشیدیم .

اماهرطورشده کمکش میکنم یه جوری این قضیه روبه گوش بابام میرسونم بابام باهاش حرف میزنه 

اونم حرف باباموگوش میده .اگه دیدم نشدخودم دست به کارمیشم میگم بهش بگن اگه من بگم برونمیری ؟

ازهمون لحظه که اینوشنیدم آرزومیکردم کاش پیشش بودم ودلداریش میدادم 

هیچ کس بیشترازمن به فکرش نیست هیچکس اون الان بهم نیازداره 

هیچ کس بهترازمن نمیتونه غمی که توچشاشه امامیخوادپنهان کنه روبفمه 

دعاکنین بتونم بهش کمک کنم خواهش میکنم اگه اون ناراحت بشه من بیشترناراحت میشم 




|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: